محل تبلیغات شما
می خواهم برگردم عقب، به نه سال پیش. به روزهای هیجده سالگی. روزهای اول دانشگاه. برگردم و آن چادر لعنتی مشکی را از سرم بردارم. خجالت های مسخره ام را کنار بگذارم. خودم را زیبا ببینم. آه، دوست دارم برگردم به آن روزهایی که کمبود اعتماد به نفسم از دور چشمک می زد و پاکش کنم آن حس های پوچ را. برگردم عقب و دلبری کنم. رنگی شوم، خودم را ببینم. بگویم زیبا هستم. عاشق شوم، دل ببازم، گریه کنم، یک گوشه خوابگاه بنشینم به پچ پچ کردن با پسر هیجده نوزده ساله آن ور خط.

يك چيزي شبيه افسردگي

وقتی برگردم به روزهای هیجده سالگی

برگردم ,هیجده ,روزهای ,زیبا ,پچ ,ببینم ,هیجده سالگی ,به روزهای ,روزهای هیجده ,برگردم به ,خودم را ,روزهای هیجده سالگی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لُند لُند...